یکشنبه ۸ آبان ۱۳۹۰ - ۰۷:۵۲
۰ نفر

سعید مروتی: انبوه تعریف‌های صورت‌گرفته از سینمای ملی با تناقض‌های پیدا و پنهانشان به نوعی آشفتگی مفهومی دامن زده که نتیجه‌اش نرسیدن به تعریفی جامع و کامل از این سینماست.

سینمای ایران - فیلم

ترکیب «سینمای ملی» از زمان آغاز فعالیت محمدرضا جعفری جلوه در ساختمان میدان بهارستان در ادبیات سینمایی ما حضور پررنگی یافت. علاقه معاون امورسینمایی وقت به سینمای ملی تا آنجا پیش رفت که جعفری جلوه کتابی هم در این‌باره نوشت؛ «در مسیر سینمای ملی: طرحی برای اکنون».در واقع سکاندار وقت سینمای ایران چراغ نظریه‌پردازی در دست گرفت و کوشید تا مسیر سینمای ملی را روشن کند؛ هرچند در نهایت، کلی‌گویی و گرفتارشدن در بحث‌هایی صرفا تئوریک، دشواری‌های چنین طی طریق‌هایی را آ‌شکارتر کرد.

در همین سال‌های رواج اصطلاح سینمای ملی، شاهد ساخت آثاری شدیم که قرار بود ملی بودن و تعلقشان به فرهنگ این آب و خاک را زیاد کنند. سوء تفاهم‌ها از این عمق، خود را نمایاندند و هر اشاره بی‌ظرافت و گل‌درشتی به نشانه‌هایی از زندگی و زیست‌ سنتی، نام سینمای ملی به خود گرفت؛ همچنان که باز در این دوران بود که سینمای علی‌حاتمی شد مترومعیار فیلم ملی؛ آن هم نه با توجه به نگاه منحصربه‌فرد و خاص حاتمی به فرهنگ و زندگی ایرانی و فرم و ساختار تکنیکی آثارش (که موفق یا ناموفق) کوشش‌هایی برای رسیدن به ابزارهای بیانی بومی در هنری بودند که از غرب به عاریت گرفته شده بود. آن هم در سنجش میزان استفاده از ترمه و گلابپاش در هر قاب و هر نما.سینمای ملی از کجراهه‌ها سردرآورد و جالب اینکه هنگام نام‌بردن از مصادیق این سینما، اغلب به فیلم‌هایی اشاره شد که زمان تولید‌شان کسی از سینمای ملی دم‌نمی‌زد و اساسا چنین اصطلاحی باب نبود؛ ناخدا خورشید، نیاز، قصه‌های مجید، حاجی واشنگتن، مادر،‌ مهاجر، شیرسنگی، اجاره‌نشین‌ها، مادیان، خانه دوست کجاست؟و... .

نتیجه اینکه به نظر می‌رسید هر فیلمسازی که توانسته بود اثرش را با حال‌وهوای ملموس و ایرانی مانوس کند و همسو با ریشه‌های فرهنگی ما به خلق آدم‌ها و موقعیت‌هایی بپردازد که متعلق به این آب و خاک باشند گوهر سینمای ملی را به کف آورده بود. خیلی ساده بهترین فیلم‌های سینمای ملی ما پیش از ابداع چنین اصطلاحی ساخته شده بودند!

این روزها در تقارنی جالب توجه فیلم‌های «یه‌حبه‌قند» و «راه‌آبی‌ابریشم» روی پرده آمده‌اند که هریک از منظری با مفهوم سینمای ملی انطباق می‌یابند. «یه‌حبه‌قند» آداب و رسوم و روحیه ایرانی را با ریزبینی جالب‌توجهی به تصویر می‌کشد و با خوش‌سلیقگی چشمگیری به زندگی ایرانی و سنت‌هایش می‌پردازد؛ سنت‌هایی که اگر در تهران امروز یافتنش دشوار شده در شهرستان‌های کوچک همچنان قابل مشاهده است. «راه‌آبی‌ابریشم» نیز به هویت تاریخی ایرانیان نظر دارد؛ به دریانوردان پارسی و اینکه آب‌های نیلگون خلیج‌همیشه فارس از گذشته‌های دور و با همین‌نام از آن ایران بوده. بستر تاریخی- حادثه‌ای فیلم با تلاش سازنده‌اش برای وفاداری به قواعد سینمای کلاسیک قصه‌گو، به اثری دلپذیر انجامیده است.

اکران 2فیلم با لحن، ساختار و ویژگی‌هایی کاملا متفاوت و متمایز از هم تحت لوای سینمای ملی محملی فراهم کرده برای پرداختن به موضوعی که شاید واکاویدن آن بتواند هویت را به سینمای رنگ‌باخته امروز ایران بازگرداند. اینجا چراغی روشن است...
و اما بعد. سینمای ملی و کجراهه‌هایش. سینمای ملی و انبوه سوءتفاهم‌هایش. سینمای ملی و لشکر مدعیانش. سینما عاملی و جست‌وجوی خانه دوست. سینمای ملی و عشق که تاوانش همان نرسیدن است. همچنان در ابتدای راه ایستاده‌ایم. نقطه سرخط.

کد خبر 149795

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز